مقاله رابطه نظریه و مشاهده در علوم اجتماعی بر اساس حکمت صدرایی دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله رابطه نظریه و مشاهده در علوم اجتماعی بر اساس حکمت صدرایی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله رابطه نظریه و مشاهده در علوم اجتماعی بر اساس حکمت صدرایی
چکیده
مقدمه
1 مفهومشناسی بحث
2 مشاهده
3 رابطه نظریه و مشاهده
منابع و ابزار معرفت از دیدگاه فلاسفه اسلامی
دستیابی به نظریههای تجربی
آزمون نظریههای تجربی
الف. ارزیابی مبنایی
ب. ارزیابی روشی
ج. ارزیابی ساختاری
د. آزمون تجربی مرحله سوم
مکانیسم تعمیم
قیاس تجربی
نقش مشاهده موارد خلاف در ابطال نظریه
استنباط
نظریههای عقلی
دستیابی به نظریههای شهودی و نقلی
آزمون نظریههای شهودی و نقلی
دستیابی به نظریههای هنجاری و آزمون آن
دستیابی به یقین در علوم اجتماعی
نفسالامر در اعتباریات
نتیجهگیری
آیا مشاهده منبع نظریه است؟
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله رابطه نظریه و مشاهده در علوم اجتماعی بر اساس حکمت صدرایی
باربور، ایان، علم و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1362
بوعلی سینا، شرح برهان شفا(2-1)، محمدتقی مصباح یزدی، تحقیق و نگارش: محسن غرویان، قم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1386
پارسانیا، حمید،«روششناسی فلسفه سیاسی و علم سیاست»، علوم سیاسی، ش 22 ، 1382(أ)
ـــــ ، عرفان و سیاست، قم، موسسه بوستان کتاب «مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم»، 1386
پارسانیا، حمید، علم و فلسفه، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه، 1383 (ب)
جوادی آملی، عبدالله، درآمدی بر آزاداندیشی و نظریهپردازی دینی، مجموعه سخنرانی، دانشگاه باقرالعلوم، قم، موسسه بوستان کتاب، 1383
ـــــ ، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، اسرا، 1386 (ج)
ـــــ ، تبیین براهین اثبات خدا، ویراستار حمید پارسانیا، قم، اسراء، چ1، بیتا
ـــــ ، معرفتشناسی در قرآن، تنظیم و ویرایش حمید پارسانیا، چ چهارم، قم، مرکز نشر اسراء، 1386،(أ)
حسینزاده، محمد، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385
حقی، علی، «روش شناسی علوم تجربی» پژوهشی تطبیقی، تاریخی، انتقادی، تهران، سعاد، 1384
خاکی، غلامرضا، روش تحقیق با رویکردی به پایاننامه نویسی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مرکز تحقیقات علمی کشور، کانون فرهنگی انتشاراتی درایت، 1378
خوانساری، محمد، منطق صوری، تهران، آگه، 1363
دورانت، ویل، تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب، چ دوازدهم، بیجا، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374
رفیعپور، فرامرز، «کندکاوها و پنداشتهها» مقدمهای بر روشهای شناخت جامعه و تحقیقات اجتماعی، تهران، انتشار، 1360
سروش، عبدالکریم، مبادی مابعد الطبیعی علوم نوین، برت، ادوین آرتور ترجمه عبدالکریم سروش، بیجا، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1369
ـــــ ، «درسهایی در فلسفه علم الاجتماع» روش تفسیر در علوم اجتماعی، تهران، نی، 1376
طباطبایی، سیدمحمدحسین، برهان، ترجمه تصحیح و تعلیق مهدی قوام صفری، چ دوم، قم، موسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، (ب)، 1387
ـــــ ، اصول فلسفه و روش رئالیسم، بیجا، بینا، بیتا
لیتل، دانیل، تبیین در علوم اجتماعی: درآمدی به فلسفه علم الاجتماع، ترجمه عبدالکریم سروش، تهران، موسسه فرهنگی صراط، 1373
مصباحیزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، چ دوم، بیجا، شرکت چاپ و نشر بینالملل سازمان تبلیغات اسلامی، 1379
ـــــ ، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1378
مطهری، مرتضی، مسئله شناخت، تهران، صدرا، 1368
ـــــ ، شرح مبسوط منظومه، چ چهارم، بیجا، حکمت، 1369
ـــــ ، جامعه و تاریخ، چ هشتم، قم ، صدرا، 1375
ـــــ ، فلسفه تاریخ، چ پانزدهم، قم، صدرا، 1387
ـــــ ، اصول فلسفه و روش رئالیسم، بیجا، بینا، بیتا
هورکهایمر، ماکس، نظریههای سنتی و نظریههای انتقادی، جامعه شناسی انتقادی، ویراستار پل کانرتون، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، اختران، 1385
گلدنر، آلوین، بحران جامعهشناسی غرب، ترجمه فریده ممتاز، بیجا، بینا، 1368
چکیده
رابطه نظریه و مشاهده موضوعی است که مکاتب مختلف علوم اجتماعی، متناسب با مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی خود، پاسخهای متفاوتی به آن دادهاند. با توجه به نگاه متفاوتی که در مورد منابع و ابزار معرفت از یک سو، و سطوح واقعیت و معرفت از سوی دیگر در فلسفه اسلامی وجود دارد، ماهیت نظریه، و مشاهده و به طور طبیعی، رابطه نظریه و مشاهده نیز از این دیدگاه متفاوت خواهد بود. از دیدگاه فلسفه اسلامی، انواع نظریه از جمله نظریههای تجربی، عقلی، شهودی و نقلی قابل تصور است که هر یک ممکن است دارای ابعاد انتقادی و هنجاری نیز باشند. روشناست هر دسته از نظریههای فوق، از منبع متناسب، برخاسته و با نفسالامر ویژه خود ارزیابی میشود. بنابراین، «مشاهده» به تنهایی منبع مناسبی برای هیچ یک از نظریههای فوق نیست. آزمون نیز فقط قادر به ارزیابی برخی از ابعاد نظریههای تجربی، آن هم به ضمیمه قواعد عقلی، میباشد.
کلیدواژهها: نظریه، مشاهده، علوم اجتماعی، نظریهپردازی، نظریهآزمایی، حکمت صدرایی.
مقدمه
رابطه نظریه و مشاهده یکی از مسائل فلسفه علوم اجتماعی است که با دو رویکرد میتوان مورد بررسی قرار داد. در رویکرد اول، به نقش نظریه یا معرفت نظری در مشاهده پرداخته میشود. در این زمینه، پرسشهایی از این قبیل مطرح است: آیا مشاهده ناب و پیراسته از هرگونه نظریه وجود دارد؟ یا همه مشاهدات تحت تاثیر نظریه یا مجموعهای از نظریهها شکل میگیرد؟ در رویکرد دوم، این پرسش مطرح است که آیا مشاهده منبع تولید نظریه است یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا شواهد تجربی، مولد نظریه هستند و این رابطه تولیدی است؟ و یا شواهد صرفا منبه و زمینهساز نظریهها محسوب میشوند و رابطه تنبیهی میان آنها حاکم است؟ آیا نظریه مسبوق به مشاهده است یا سابق بر آن؟ یعنی، آیا در آغاز باید به جمعآوری شواهد پرداخت و سپس، به نظریهپردازی دست زد، یا به عکس؟ در این پژوهش، ما به دنبال پاسخ به سؤالات فوق از دیدگاه علامه طباطبایی، استاد مطهری و آیتالله جوادی آملی هستیم
اندیشمندان تجربهگرا و مابعد تجربهگرا، در قالب مکاتب گوناگونهمچون اثباتگرایی، تأییدگرایی، ابطالگرایی، انتقادی، ابزارگرایی و رئالیسم انتقادی، درمورد اینکه مشاهده منبع نظریه و ملاک ارزیابی آن است یا نه، دیدگاه مختلفی را مطرح کردهاند. اما هیچیک از مکاتب فوق، از نقدهای جدی مصون نماندهاند تا جایی که برخی، از جمله ابزارگرایان با پاککردن صورت مسئله، به فایدهمندی نظریه به عنوانملاکارزیابی آن روی آوردهاند
اندیشمندان پیش از تجربهگرایی نیز نظریههایی در این خصوص ارائه نمودهاند که آغاز آن را، همچون بسیاری از مسائل دیگر، به یونان باستان باز میگردانند. این دوره توسط سقراط (متوفای399 پ.م.) آغاز، و سپس توسط افلاطون و پس از آن ارسطو ادامه مییابد. در این دوره، فلسفه به عنوان اسم عامی برای همه علوم حقیقی به کار میرفت. پس از مدتی، مرکز علمی از آتن به اسکندریه تغییر یافت که تا قرن چهارم فعّال بود. اما در سال 529 به دستور امپراطور روم شرقی، مدارس علم و فلسفه در آتن و اسکندریه تعطیل شد و فلسفه در این منطقه به خاموشی گرایید.1 چندی بعد، در نقطهای دیگر از جهان فارابی و ابنسینا،که افکار فلسفی آن عصر را آموخته بودند، یک نظام فلسفی ارائه کردند که علاوه بر افکار افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان اسکندریه و عرفای مشرق زمین، متضمن اندیشههای جدیدی نیز بود. هرچند به دلیل سهم زیاد ارسطو، فلسفه ایشان صبغه ارسطویی و مشایی داشت. در این جریان، سهروردی از طریق بازبینی نقادانه غزالی، بغدادی و رازی، مکتب اشراق را به وجود آورد که بیشتر صبغه افلاطونی داشت. سرانجام قرنها بعد، صدرالدین شیرازی که بر دوش مشائیون، اشراقیون، طوسی، دوانی، دشتکی، بهایی و میرداماد ایستاده بود، نظام فلسفیای را ارائه داد که ترکیبی از فلسفه مشاء، اشراقی و مکاشفات عرفانی بود.2 این مکتب، تا عصر حاضر به صورتی زنده و پویا ادامه یافته و فیلسوفانی چون علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیتالله جوادی آملی را میتوان از نظریهپردازان این مکتب به شمار آورد
برخی معتقدند در این مکتب، تبیین پدیدههای طبیعی و اجتماعی بیشتر از طریق قیاس3 انجام میگیرد. به اعتقاد ایشان، علم در این دوره به شدت کلگرا و عاجز از پیشبینی بوده و بیش از آنکه عالم را به تغییر جهان توانا سازد، وی را در تفسیر آن یاری مینمود. بیش از آن که به کشف قوانین و روابط میان پدیدهها شوق نشان دهد، به پردهبرداری از ماهیات متمایل بود.4اینکه در این دوره، به طبیعت پدیده اکتفا و از توجه به بستر و شرایط واقعی آن و همچنین تعامل آن با سایر پدیدهها چشمپوشی میشد
اما شواهد تاریخی، که حاکی از توجه دانشمندان این دوره به استقرا و تجربه است، ادعای فوق را نقض میکند. به عنوان مثال، ارسطو را به دلیل مطالعات تجربیاش بر حیوانات، در زمره طلایهداران علم زیستشناسی میشناسند. همچنین مطالعه تجربی وی بر پوست تخم مرغ در مراحل مختلف رشد جوجه و فعالیتهایی از این قبیل، موجب شده تا او را بنیانگذار علم جنین شناسی بنامند.6 نمونه دیگر مطالعات تجربی بوعلی در مورد طب و خواص داروهای گیاهی است که عظمت آن بر همگان روشن است
بر این اساس، توجه بیشتر به روش برهانی در این مکتب، نه تنها به دلیل غفلت از روش تجربی و استقرا نبوده، بلکه به دلیل درک عمیق دانشمندان این دوره از روش تجربی و اشکالات وارد بر آن و اعتقاد به عدم دستیابی به یقین علمی، بر اساس این روش از سوی عقلگرایان این دوره میباشد. در نهایت، میتوان گفت: از آنجایی که فلاسفه چندین قرن پیش از تجربهگرایان متوجه اشکالات استقرا بودهاند، آن را منبع مناسبی برای نظریه نمیدانستند. از اینرو، روش برهانی را که میتواند از مقدمات تجربی هم بهره ببرد، مناسب میدانستند
1 مفهومشناسی بحث
مکاتب مختلف، تعاریف متفاوتی از «نظریه» ارائه میکنند: مکاتب رئالیستی که به کاشفیت قائل هستند، بیشتر بر جنبه تبیینی نظریه تأکید دارند. پراگماتیسم، که معتقد به خلق و نه کشف نظریه هستند، بر جنبه کاربردی آن و فایدهمندی آن اصرار دارند و مکاتب انتقادی هم ابعاد انتقادی و رهایی بخشی نظریه را برجسته میسازند
اما فلسفه اسلامی، میتواند همه جنبههای فوق و حتی جنبههای دیگری از نظریه را بدون هیچ تضاد و تناقضی در یک جا جمع نماید. بنابراین، منظور از «نظریه» در این پژوهش، از یک تک گزاره تا یک دستگاه نظری، که در صدد تبیین یا تفسیر واقعیت است، را در بر میگیرد و میتواند بعد انتقادی و هنجاری هم داشته باشد. نظریه در این رویکرد قادر است از تبیین و تفسیر واقعیتهای طبیعی فراتر رفته و به تأویل پدیدههای اجتماعی غیر طبیعی نیز بپردازد
2 مشاهده
مشاهده عبارت است از: شناسایی، نامگذاری، مقایسه، توصیف و ثبت آنچه در عالم واقع روی میدهد.7 مشاهده همچون نظریه، از جنس گزارهها است؛ یعنی هر چند مشاهدات جزء حوادث و واقعیات هستند که در عالم خارج رخ میدهند، اما در مقام بررسی عالم خارج سنجیده نمیشود، بلکه دریافتها یعنی دادهها با دسته دیگری از دادهها با هم سنجیده میشوند. این دادهها، خود موجود خارجی نیستند، بلکه به ذهن وارد شده و به گزارهها بدل شدهاند. بنابراین، هنگامیکه بحث از اثبات یا ردّ نظریه توسط مشاهده است، ذهن نباید متوجه دنیای خارج شود
3 رابطه نظریه و مشاهده
با توجه به مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی گوناگون، روابط متفاوتی میان نظریه و مشاهده قابل تصور است. در دوره غلبه استقراگرایی با اعتقاد به اینکه علم از مشاهده آغاز میشود، تمام اهتمام دانشمندان به مقام گردآوری بود و عمل داوری خود به خود در ضمن آن انجام میگرفت؛ یعنی نظریه از دادهها برخاسته و در همان فرایند استقرا به اثبات هم میرسید. مکاتب اثباتگرایی و تأییدگرایی را میتوان در این دوره ارزیابی کرد.اما هنگامی که پوپر به پیروی از هانس رایشن باخ، میان دو مرحله گردآوری و داوری تفکیک قائل شد، تأکید بر مقام داوری و حتی انحصار روش علمی در آن غلبه یافت
به عبارت دیگر، به گونه اثباتی و تأییدی میتوان گفت: شخص عالم مشاهدهگر است، تجربیاتی انجام داده و به نظریهای میرسد و آن نظریه به دلیل همان مشاهدهها، تأیید یا اثبات شده است؛ یعنی نقش تجربه و مشاهده پیش از نظریه است.10 مقام گردآوری است که اهمیت دارد، نه مقام داوری. اما به گونه ابطالی باید گفت: برای پدید آمدن نظریه، به بستر تجربی نیازی نیست. از اینرو، دانشمند در اثر تجربه و مشاهده به نظریه خود دست مییابد؛ یعنی نقش تجربه پس از نظریه آشکار میشود.11 مقام داوری است که اهمیت مییابد. این نظریه را مکاتبی به تصویر کشیدهاند که تنها منبع و ملاک ارزیابی نظریه را تجربه شمرده، هر گزاره غیرحسی را غیرعلمی میدانند. اما از دیدگاه فلاسفه اسلامی، منابع و ابزارهای علم به تجربه محدود نمیشوند. بر همین اساس، نظریه انواعی مییابد که هر یک فرایند خاص خود را در تکوین و ارزیابی دارد
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله رابطه نظریه و مشاهده در علوم اجتماعی بر اساس حکمت صدرایی